بسمه تعالی
عباس سلیمی نمین ؛
تلقی آقای احمدینژاد این است که چون منشا خدماتی بوده، نباید قدرت را رها کند
فرارو- سلیمی نمین چنین کاری را سو استفاده از امکانات دولتی نامید و گفت: «از زمانی که آقای مشایی و احمدینژاد در این وادی قرار گرفتند که زمینه ماندگاری خودشان را در قدرت فراهم کنند، در مسیری گام برداشتهاند که هم با اصولگرایی نمیخواند، هم با قانون اساسی نمیخواند و هم با مصالح ملی نمیخواند. بنابراین همه دلسوزان جامعه با چنین رویکردی مخالفند چون قدرت باید در کشور بچرخد و هیچ جریانی ولو اینکه خودش را خوب بداند نمیتواند قدرت را برای همیشه در خود ابقا کند.» عباس سلیمی نمین در گفتوگو با «خبرنگار فرارو» پیرامون ارزیابی خود از طرح مباحثی مانند "مکتب ایرانی" و ریشههای آن در تاریخ معاصر گفت: «بحث مکتب ایرانی متعلق به دوران رضاخان است، در آن دوران برای اینکه فرهنگ ملت را تخریب کنند، به چنین فرهنگ سازی دامن زدند که البته بعدها هم نتواست تداوم پیدا کند چرا که این بحث مبانی دقیقی نداشت و تنها یک باستان گرایی صرف بود آن هم باستان گرایی برای مقطع خاص تاریخ باستان ما، یعنی هخامنشیان و نه قبل از آن.» وی با بیان اینکه "مکتب ایرانی" را صرفا برای ایجاد محملی برای تخریب توان فرهنگی ملت ایران به کار گرفتند و نه چیز دیگر، گفت: «این قضیه از اساس مبانی درستی نداشت. کسانی که این سخنان را در آن دوران مطرح ساختند اگر میخواستند باستان گرایی کنند و بر استخوان نیاکان فخر بفروشند باید در دورترین نقطه تاریخ باستان ما میایستادند، یعنی آن جایی که تمدن در فلات ایران شکل گرفت و حکومتهای منسجم تشکیل شد. ما پیش از هخامنشیها حکومتهای منسجمی داشتیم مانند ایلامیها و مادها.» این پژوهشگر تاریخ ایران درباره اینکه چرا دوره هخامنشیان برای این موضوع انتخاب شد، گفت :«اینکه آمدند و هخامنشیان را انتخاب کردند اهداف خاصی داشتند که به نظر من این اهداف هم حساب گرایانه بود. آنها میخواستند که پیوند میان یهودیت و ایرانیت را در تاریخ باستان ایران به ثبت برسانند آن هم به صورت بسیار جعلی. چون وقتی اشرافیت یهود به ایران آمد، منشا فتنهگریهای بسیار و منشا قتل عام و تمدن سوزی شد. این مسایل در آن زمان نه تنها مطرح نشد بلکه حقیقت چنین جعل شد که گویا ورود اشرافیت یهود به ایران منشا تمدنی و رشد تمدنی ملت ایران را فراهم کرد.» سلیمی نمین افزود: «در دوران رضاخان برای اینکه بتوانند فرهنگ ایرانی را نابود کنند تا ما به سهولت فرهنگ انگلیسیها را پذیرا شویم این موضوع را دامن زده و مکتب ایرانی را مطرح کردند، با این عنوان که پیش از ورود اسلام، ما فرهنگ ایرانی و ایدوئولوژی ایرانی داشتیم. در واقع آنها خواستند از این طریق و به بهانه گرایش به ناسویونالسیم، فرهنگ ملی ما را که موجب مقاومت زیاد ما شده بود، تضعیف کنند که البته نتواستند.» مدیر مسئول سابق کیهان هوایی تکرار این بحثها در شرایط کنونی را با رویکرد جذب قشرهای مختلف مرتبط دانست و عنوان کرد: «تلقی برخی از کسانیکه متاسفانه در دولت آقای احمدینژاد توانستند جایی برای خود درست کنند، این بود. آنها فکر میکنند که قادر خواهند بود تا قشر سنتی مذهبی را با دروغ پردازیهایی مانند یار امام زمان بودن و آن سی دی مشهور "ظهور بسیار نزدیک است" جذب کنند و عدهای دیگر را با با طرح "مکتب ایرانی" به سوی خود بکشانند.» وی اضافه کرد: «چنین تلقی به این معنا است که افرادی مانند آقای مشایی مبانی فکری درستی ندارند و صرفا با رویکرد به قدرت و ماندگاری در قدرت میخواهند افرادی را دور خود جذب کنند. ولی این کار ممکن نیست چرا که همه متوجه میشوند این کارها با هدف جذب آرا در انتخابات آتی انجام میشود.» سلیمی نمین در پاسخ به این سوال که چرا مکتب ایرانی در زمان ریاست جمهوری یک رئیس جمهور اصولگرا مطرح شد، در حالی که به نظر میرسد این بحث خارج از دایره اصولگرایی تعریف شود، گفت: «نه فقط برای دایره اصولگرایی برای تمام کسانی که به این ملت و استقلالاش میاندیشند، مکتب ایرانی شعاری کاذب است. آیا آنهایی که دم از ناسیونالیسم میزنند و اقوام یک ملت را به جان هم میاندازند، واقعا اعتقادی به ناسیونالیسم دارند؟ خیر ندارند. در واقع میخواهند در این پوشش به تضعیف ملت بپردازند. پس مکتب ایرانی نه فقط در میان اصولگرایان بلکه در میان هیچ کدام از گرایشهای فکری ملت ما که فهیم و تیزهوشاند، جایگاهی ندارد.» وی مطرح کردن شعار "مکتب ایرانی" را در راستای جدا سازی آدمها از یکدیگر و تخریب فرهنگ ملی ارزیابی کرد و گفت: «عاملی که امروز به ما اقتدار داده و موجب وحدت همه اقوامی که در این کشور به خوبی و آرامش زندگی میکنند، شده، همین فرهنگ مشترک ماست و اگر ما این فرهنگ مشترک را تخریب کنیم، علیالقاعده به نفع کسانی خواهد بود که ملت را ضعیف میخواهند و دوست دارند چند پارگی ایجاد کنند.» وی در این باره که آسیب کار کجاست که چنین شعاری در یک دولت اصولگرا مطرح میشود، گفت: «آسیب کار به این مساله باز میگردد که ما نتوانستیم ساختار را به نوعی قدرتمند کنیم که تمایل و وسوسه ماندگاری در قدرت را از بین ببریم. در گذشته هم این وسوسه در دولتها شکل میگرفت که میتوانند در قدرت باقی بمانند. یعنی پس از اینکه دو دوره آنها پایان مییافت، به اشکال مختلف میخواستند زمینه ماندگاری در قدرت را فراهم کنند. ما باید این امر را آن قدر قدرتمند میکردیم که دولتها نتوانند در این وادی قرار بگیرند و تصور کنند که به سهولت میتوانند تغییری در مصالح جامعه دهند و خودشان را در قدرت ابقا کنند.» وی ادامه داد: «آقای احمدینژاد در گذشته شعارهایی میداد که به اصولگرایی نزدیک بود هر چند که ایشان نمونه و الگوی کامل و جامع اصولگرایی نبود. همان موقع هم ایشان ایراداتی داشت منتها ارزیابی ملت این بود که ایشان نسبت به سایر کاندیداها بیشتر میل به خدمت دارد و ساده زیست است. اما این به این معنا نیست که همین دغدغه خدمت در او وسوسه ماندگاری در قدرت را ایجاد نکند.» سلیمی نمین در توضیح بیشتر این مطلب گفت: «تلقی آقای احمدینژاد این است که چون او منشا خدماتی بوده، نباید قدرت را رها کند. ایشان در عمل این گونه وانمود میکند که اگر امکانی فراهم شده و کاری برای جامعه صورت گرفته، این امکان و این کار نباید از بین برود بلکه باید حفظ شود.» این پژوهشگر مسایل تاریخی این تصور و تلقی را غلط خواند و گفت: «چنین چیزی هم خلاف قانون است و هم خلاف شرع. فردی که خود را صالح میداند و مردم هم در مقطعی او را صالح دانستهاند در چارچوب قانون صالح است و هرگونه تخطی از قانون، صلاحیت او را به جد زیر سوال میبرد. اگر بهترین آدمها هم بخواهند نمیتوانند بیشتر از آن دو دورهای که قانون اساسی تعیین کرده، در راس قوه مجریه باقی بمانند و یا از ابزار دولت استفاده کنند تا فردی از مجموعه دولت را در قدرت نگاه دارند.» وی افزود: «این هم خلاف مصالح ملی است و هم خلاف شرع است. چرا که امکانات دولتی متعلق به همه ملت است و لذا یک جریان سیاسی نمیتواند از آن به نفع خودش استفاده کند. در صورتی که اخیرا کارهایی صورت گرفته و بودجه های فرهنگی به دست آقای مشایی سپرده شده است تا ایشان را به عنوان رئیس جمهور آینده جا بیاندازند. اینها همه خلاف شرع است که ایشان توزیع کننده امکانات باشند. بایستی قانون، مقررات و یک روال دقیقی حاکم باشد تا فرد محوریت پیدا نکند آن هم با این انگیزه که در آینده میخواهد رئیس جمهور شود.» سلیمی نمین چنین کاری را سو استفاده از امکانات دولتی نامید و گفت: «از زمانی که آقای مشایی و احمدینژاد در این وادی قرار گرفتند که زمینه ماندگاری خودشان را در قدرت فراهم کنند، در مسیری گام برداشتهاند که هم با اصولگرایی نمیخواند، هم با قانون اساسی نمیخواند و هم با مصالح ملی نمیخواند. بنابراین همه دلسوزان جامعه با چنین رویکردی مخالفند چون قدرت باید در کشور بچرخد و هیچ جریانی ولو اینکه خودش را خوب بداند نمیتواند قدرت را برای همیشه در خود ابقا کند.» وی اضافه کرد: «مگر دیگرانی که در گذشته بودند خود را بهترین نمیدانستند. آقای هاشمی خود را بهترین میدانست، آقای خاتمی هم خود را بهترین میدانست. بنابراین این تصور نباید موجب شود که قانون اساسی و مصالح ملت نادیده گرفته شود. آقای احمدینژاد تا زمانی که در مسیر خدمت برای ملت قدم برمیدارد، مورد تایید همه است گرچه رقبای او این نکته را تایید نکرده و نمیکنند ولی کسانی که مصالح جامعه را در نظر دارند تا زمانی که آقای احمدینژاد در مسیر کار کردن برای ملت قدم برمیدارد، او را تایید میکنند. اما هر زمانی هم که احساس کنند او قائل به این تفسیر غلط است که چون منشا خدماتی بوده و برای اینکه خدمات او استمرار پیدا کند، باید قدرت را حفظ کند، با او برخورد خواهند کرد.» سلیمی نمین با اشاره به آنچه سکوت اصلاح طلبان پیرامون بحث "مکتب ایرانی" و اسفندیار رحیم مشایی مینامید، گفت: «چرا آنها سکوت کردهاند؟ برای اینکه پیوندهایی پشت صحنه میان آنها و آقای مشایی ایجاد شده است. آقای جاسبی با آقای مشایی پیوند خورده است. او نیروهایش به سمت مشایی فرستاده و ملاقلاتهای محرمانهای هم میان آنها صورت گرفته است.» وی ادامه داد: «من در یک مصاحبه با یک خبرگزاری داخلی گفتم که در آینده آدمهای ناسالم جریانات سیاسی گذشته با آدم های ناسالم دولت کنونی که انگیزه ماندگاری در قدرت را دارند، پیوند خواهد خورد. الان مشاهده میکنیم این پیوند روز به روز بیشتر میشود. اینکه میبینیم آقای جاسبی با آقای مشایی چندبار ملاقات میکند و نیروهایش را با اطراف او گسیل میدارد به این معنا است که پیوندهایی بین آنها به وجود آمده است و دلیل سکوت آنها هم این است که میخواهند از مزایای خاصی منتفع شوند که این مزایا میتواند خود را در وجوه مختلف نشان دهد.» مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در این باره که برخی میگویند رابطه میان آقای احمدینژاد و آقای مشایی رابطهای مرید و مردای است، نظر شما در این باره چیست، گفت: «نمیدانم. آنچه میدانم این است که آقای احمدینژاد ماندگاری خودش در قدرت را از طریق آقای مشایی دنبال میکند ولی اینکه چه علقهای میان این دو فرد وجود دارد، خیلی دقیق نمیدانم. زمان باید این مطلب را مشخص کند. من دلیل اصلی این پیوند را تداوم قدرت میدانم.» وی افزود: «مساله تداوم قدرت امر پنهانی نیست و چیزی هم نیست که من آن را کشف کرده باشم. وقتی به صراحت در محافل مختلف گفته میشود که باید کاری کرد که در آینده آقای مشایی در راس قوه مجریه قرار بگیرد، تا امور بر روالی که الان است، ادامه یابد، نشان دهنده برنامه ریزی در این باره است. در حالی که این خلاف است و همه عزیزانی که پایندی به مصالح ملی دارند باید با این مساله مخالفت کنند و نباید آن را بپذیرند.»